هر رابطه نرمالی در برههای از زمان ممکن است با مشکلاتی مواجه شود، مهم این است که به موقع از مشکل آگاه شد و برای برطرف کردن آن اقدام نمود. اگر این سوال شماست و چند وقتیست که از خود میپرسید چرا با شوهرم مشکل دارم و چگونه آن را حل کنم؟! باید یادآور شویم هر خانمی بهتر از هر کسی دیگری و با کمک افراد متخصص میتواند راهحل مشکل را بیابد.
نکته اینجاست که حتی اگر رابطهای با چالشهایی همراه شود، زوجین موفق یاد گرفتهاند تا با مشکلات روبهرو شوند و در عین حال ارتباط عاشقانهشان را حفظ کنند. آنها در این مسیر یاد میگیرند که چگونه مسائل پیچیده روزمره خود را برطرف کنند. حال ممکن است با کمک مشاور خانواده و افراد متخصص، شرکت در سمینارها، مطالعه کتابها و مقالات در حوزه مشاوره خانواده یا حتی الگو گرفتن از زوجین موفق، مشکلات را حل و مسیر زندگی خود را هموار کنند.
دلایل و عوامل مشکلات زناشویی
در یک رابطه عاطفی بین زن و شوهر همیشه دلایل و عوامل مختلفی دخیل هستند که موجب بروز مشکلات میشوند. این دلایل ممکن است شامل موارد زیر باشد:
به گفته نویسنده کتاب Blending Families، الین فانتله شیمبرگ (Elaine Fantle Shimberg) مشکلات رابطه زناشویی ناشی ارتباط ضعیف است. او باور دارد «وقتی شما صفحه تلفن همراه خود را ورق میزنید، تلویزیون تماشا میکنید یا بخش ورزش را دنبال میکنید، در همان زمان باهم ارتباط بگیرید.»
مشکلات و مباحث مالی؛ اختلاف نظر در مورد پول و اینکه مثلا یکی از زوجین تمایل به خرج کردن پول دارد و دیگری پسانداز یا اختلاف به خاطر سرمایهگذاری و مخارج خانواده. صحبت نکردن درباره مسائل مالی پیش از ازدواج، یک نفر از زوجین درآمد بیشتری دارد یا یک نفر پول بیشتری خرج میکند. معمولا زمانی که مشکلات زوجین به خاطر مسائل مالی باشد، آنها بدون اینکه متوجه شوند درباره مسائل نامرتبط با یکدیگر مشاجره و دعوا میکنند.
مسائل مرتبط با مراقبت از کودک؛ هرچند که بچهدار شدن یک تجربه فوقالعاده در یک رابطه عاطفی محسوب میشود، اما میتواند والدین را با چالشهایی مثل اختصاص زمان کمتر برای همدیگر، در اختیار داشتن زمان کمتر برای مراقبت از خود و کاهش استرس، تجربه فشار مالی بیشتر به خاطر تامین نیازهای کودک روبهرو هستند. همچین هر یک از والدین که احساس کند کار بیشتری انجام میدهد، احساس رنجیدگی خاطر دارد. عدم حمایت خانواده و دوستان نیز میتواند به اختلاف زناشویی دامن بزند.
استرسهای روزانه؛ شاید دلیلی برای اختلاف و مشکل زوجین نباشد، اما گاهی ساعتها ماندن در ترافیک، دیر رسیدن به محل کار یا مواجه شدن با یک مشکل بزرگ نیز میتواند در خانه چالشهایی را برای زن و شوهر ایجاد کند.
برنامه روزانه شلوغ؛ مشکلات زناشویی ممکن است ناشی از مشغلههای زیاد باشد که معمولا استرس را تجربه میکنند و خواب کافی و تغذیه مناسب هم ندارند. از طرفی هم به خاطر مشغله زیاد زمان کافی باهم نمیگذرانند که احساس جدایی و ناکافی بودن به هر دو طرف دست میدهد. زوجها در انجام امور خانه با هم مثل یک تیم نیستند و یک نفر بیشتر امورات خانه را بر عهده میگیرد و همین میتواند منجربه مشکلات شود.
عدم توانایی در مدیریت خشم و تنش؛ عدم توانایی در کنترل خشم و تنش میتواند در زندگی زناشویی تاثیر بگذارد. عدم توانایی در مدیریت این احساسات میتواند به بحرانهای زناشویی منجر شود. یکی از راهحلهای این مسئله، برقراری ارتباط با همسر و همچنین کمک گرفتن از مشاوره زناشویی یا متخصصین مشاوره است. با کمک گرفتن از این افراد زوجین میتوانند به افزایش ارتباط و فهم بهتر از نیازها و غلبه بر ترسهای خود کمک کنند و در نهایت بهبودی در مدیریت خشم و تنش را به همراه داشته باشند.
اختلاف در اهداف و ارزشها؛ اختلاف در اهداف زندگی و ارزشها میتوانند به مرور زمان منجر به بروز تضادها و مشکلات در زندگی زناشویی شوند.
شکایت و مشکلات رایج در ارتباط با شوهر
شکایت و مشکلات رایج در ارتباط با شوهر به خاطر مسائل متعددی رخ میدهد که متداولترین آنها شامل موارد زیر هستند:
رابطه زوجین در اولویت قرار نگیرد: اگر قرار است که یک زندگی عاشقانه تا پایان عمر داشته باشید، بهتر است که رابطه خود را با گفتن کلمه «من» یه یک نقطه کانونی نرسانید. پس رابطه خود را در اولویت قرار دهید، آن را ماندگار کنید و برای بهتر شدن آن نیز تلاش کنید.
کمبود عاطفی و عدم حمایت: کمبود ارتباط عاطفی به وضعیتی اشاره دارد که در زندگی زناشویی، همسران به نوعی از نزدیکی و احساسات عاطفی با یکدیگر فاصله گرفته یا این ارتباط به نحوی ضعیف و ناتوان شده است. این مسئله میتواند به علت چندین عامل بروز کند: فرسودگی و فشار زندگی، نقص در برقراری ارتباط موثر، عدم اهمیت به رابطه، عدم پشتیبانی متقابل (حمایت متقابل و تعامل بین همسران بسیار اهمیت دارد، اما در صورت کمبود آن، احساس ناراحتی و کاهش ارتباط عاطفی رخ میدهد.)
عدم اعتماد متقابل: اعتماد یک رکن اساسی در زندگی مشترک است و عدم وجود آن در زندگی مشترک یکی از مشکلات جدی در روابط است. این مشکل ممکن است از مواردی مثل خیانت، دروغ، تجربیات منفی در روابط گذشته، ترس از آسیب دیدن یا عدم توانایی در برقرار ارتباط موثر با همسر باشد.
برای حل این مشکل نیاز است تا زوجین کارهای زیر را انجام دهند:
برقراری ارتباط موثر، صادقانه و همراه با احترام میتواند به تدریج اعتماد را ایجاد کند.
بیان صادقانه احساسات، نیازها و انتظارات به تدریج میتواند به افزایش اعتماد کمک کند.
به مرزهای یکدیگر احترام بگذارید.
شنونده باشید؛ نه فقط گوینده.
حسادت نکنید.
تاثیر مغز در روابط
مغز و عملکردهای ذهنی تاثیر بسیاری در روابط زناشویی دارند. تحقیقات علمی که توسط ریچارد شوارتز (Richard Schwartz) و ژاکلین اولدوز (Jacqueline Olds) رواندرمانگران دانشکده پزشکی دانشگاه هاروارد در سال ۲۰۱۵ انجام شده نشان میدهد که فعالیتهای مغزی و احساسات ما میتوانند به شدت بر روابط اثر بگذارند. در زیر به برخی از تاثیرات مغز در روابط زناشویی اشاره میشود:
بخشهای هیجانی مغز: حوزههای مغزی مانند لیمبیک سیستم (Limbic system)، که در کنترل هیجانها نقش دارند، به شدت در تجربه احساسات و واکنش به احساسات همسران تأثیر میگذارند.
افراد با عشق به مغز خود پاداش میدهند؛ زیرا با تجربه عشق میزان قابل توجهی دوپامین در مغز ترشح میشود که احساس شادی و خوشحالی لحظهای را در افراد ایجاد میکند.
افزایش احساس عشق و پیوند؛ هنگام تجربه عشق و احساس محبت، محلهای خاصی مثل سیستم لیمبیک در مغز فعال میشوند که این احساسات را تحت تأثیر قرار میدهند و این موجب افزایش احساس ارتباط و پیوند با همسر میشود.
تأثیر هورمونها؛ هورمونهای مغزی مانند اکسیتوسین (Oxytocin) یعنی هورمون عشق و دوپامین (هورمون لذت) در تجربه احساسات مثبت و ایجاد لذت در روابط زناشویی نقش دارند.
نقش حافظه و یادگیری؛ توانایی مغز در حفظ خاطرات و یادگیری از تجربیات گذشته میتواند در تشکیل نگرشها و رفتارهای درست در روابط زناشویی تاثیرگذار باشد.
قضاوت و تفکر؛ حوزههایی از مغز که در تصمیمگیری و قضاوت نقش دارند، میتوانند به شکل قابل توجهی بر تعاملات و تصمیمگیریهای زناشویی تأثیر بگذارند.
تاثیرات مشترک مغزی؛ تاثیرات مشترک مغزی به ارتباط بین افراد در یک رابطه اشاره دارد. وقتی که افراد با یکدیگر تعامل دارند یا خاطرات مشترکی میسازند، فعالیتهای مغزی مشترک شده و در نتیجه این تجربیات مشترک میتوانند روی ارتباط دو نفره تاثیر بگذارند. مثلا احساس تعلق، تجربه یک لذت مشترک و ساختن اهداف مشترک که مغز آنها را ایجاد میکند.
ریشه یابی در باب مشکلات با همسر خود
مشکلات حل نشده و نیمه رها شده، منشا اصلی اضطراب، استرس و چالش در رابطه زوجین محسوب میشوند. تجربه ثابت کرده که معمولا بهترین روابط هم مشکلاتی دارند، اما این دست افراد تکنیکهای موثر مدیریت رفتار را نیز یافتهاند که کمک میکند تا مشکلات را با یکدیگر حل کنند. در اینجا یک فرآیند شش مرحلهای برای مقابله و حل آن مشکلات در روابط شما را بیان کردهایم:
مشکل و راه حل خود را مشخص کنید. مطمئناً می دانید که ناراحت هستید، اما دقیقاً از چه چیزی ناراحت هستید؟ برای شناخت دقیق مشکلات، آنها را به صورت واضح و دقیق تعریف کنید. بیان کنید که هر یک از شما از کدام رفتار ناراحت هستید و شما را آزار میدهد.
وقت بگذارید و واضح و بدون حاشیه مشخص کنید که چه چیزی شما را بیشتر آزار میدهد. متوجه شوید که چه احساسی دارید و چرا. عصبانیت یک واکنش رایج است، اما سعی کنید یک قدم جلوتر بروید و از خود بپرسید که چه چیزی شما را نگران میکند یا به احساسات شما آسیب میرساند.
تبادل نظر و گفتگو: زمانی را برای صحبت برنامهریزی کنید. وقتی که همهچیز آماده بود و مشکل و راهحل خود را روشن کردهاید. اکنون زمان مناسبی را برای صحبت انتخاب کنید. گفتگوی صادقانه و محترمانه میتواند به شناخت عمیقتر احساسات و نیازهای هر فرد کمک کند. گوش دادن به همدیگر و توجه به نیازها و احساسات، اولین گام برای حل مشکلات است.
در مورد یک برنامه تصمیم بگیرید. اگر هر دوی شما در مورد آن مشکل موافقت دارید، وقت آن است که یک برنامه گفتگو بچینید. مجدداً آن را تا حد امکان مشخص و محدود کنید و سعی کنید به هر یک از نگرانیها و ترجیحات خود رسیدگی کنید.
طرح خود را امتحان کنید و مورد ارزیابی قرار دهید.
هر چیزی که دوست دارید را به یکدیگر بگویید و به جای ابلاغ نظریات منفی خود، احساسات مثبت خود را به یکدیگر بیان کنید. برای کشف راهحلهای بیشتر پیشنهاد میکنیم در ورکشاپ الفبای مغز در روابط رادیو بینا شرکت کنید و راهکارهای بیشتری را برای مقابله با تنشهای بیابید.
منابع:
www.webmd.com
hms.harvard.edu